به گزارش قدس آنلاین، ۲۰ شهریور ماه با این خبر هولناک شروع شد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار صدور مجوز برای واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانههای عمومی کشور شده است.
من خودم را یک کانونی میدانم هر چند به واسطه زندگی در روستا سالهای کمی از محضر مربیان کاربلد کانون بهره بردم؛ اما مثل بیشتر دوستان شاعر و نویسندهام و همه آنهایی که در هوای کانون عزیز تنفس کردهاند، به این تصمیم ناخوشایند اعتراض دارم. وقتی خبر را شنیدم در ذهنم این نکته پررنگ شد که کجای دنیا این گونه برای از بین بردن داشتههای فرهنگی خودشان قد علم میکنند؟ اگر از نظر آن کسی یا کسانی که به دنبال اجرایی کردن این نقشهاند کانون زیانده است و کارایی لازم را ندارد، باید در آنچه این سالها بر سر کانون آوردهاند و بالهای این مرغک شاد و خاطرهانگیز را شکستهاند فکر کنند نه به پاک کردن صورت مسئله، هر چند در این مملکت بارها و بارها این واقعیت را شاهد بودهایم که پاک کردن صورت مسئله میتواند راحتترین راه حل کردن مشکل باشد.
کانون بینوا را که قرار بود برای بچهها کار کند عرصه تاخت و تازهای سیاسی خودتان کردید، مدیریت آن را به جای سپردن به آدمهای کارآمد، دلسوز و کاربلد، سپردید به آدمهایی که یا سفارش شده این و آنند یا در ستاد پیروز این دسته سیاسی یا آن دسته سیاسی بودهاند. اینجا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. مخاطبان آن قرار است آینده این مملکت را بسازند.
اگر کانون با آن گذشته درخشان و تحویل دادن آن همه آدم حسابی به مملکت دیگر نمیتواند کارایی لازم را داشته باشد، ایراد از سیستم کانون نیست که اتفاقاً خوب تعریف شده بود، ایراد از شماست که به بچهها هم رحم نمیکنید و اینجا هم به جای مشورت با اهلش، پشت درهای بسته مینشینید و فکر میکنید هر چه به ذهنتان میرسد نفعی است برای این آب و خاک که تنها به ذهن مبارک شما رسیده است. کوتاه سخن بشنوید فریاد دلسوزان این عرصه را که اغلب آنها نویسندگان، شاعران، فیلمسازان و غیره بزرگ و کاربلد این مملکت هستند و اگر با هر کدام از آنها در برنامهای روبهرو شوید به افتخار عکسی با آنها میگیرید و حالا واجب است به حرف مشفقانه آنها گوش بدهید که سعدی بزرگ فرمود: «اول اندیشه وانگهی گفتار».
انتهای پیام/
نظر شما